رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه معلمان، برنامه درسی و مدیریت مدرسه، سه عنصر اساسی مدرسه و جهتدهنده، میباشد بیان داشت: مدرسه خانواده دوم است و نه خانه دوم.
به گزارش روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، حجت الاسلام و المسلمین دکترعلی ذوعلم در استان همدان گفت: فرض کنیم که در سطح وزارتخانه همه معاونین، مدیران و کارشناسان افراد توانمند، نخبه، معتقد، متفکر، عالم و اندیشمند باشند ولی دانشآموزان اینطور تربیت نمیشوند.
معاون وزیر آموزش و پرورش گفت: بچهها در مدرسه تربیت میشوند بنابراین محورعلمی و بسترعینی تربیت بچهها مدرسه است. در مدرسه 3 عنصر اساسی وجود دارد که جهتدهنده است. در درجه اول معلمان هستند و اگر در مدرسه معلم دغدغهمند و فرهیخته که هویت معلمی و رسالت معلمی داشته باشد، خاطر همه جمع است.
مدیر را راهبر تربیتی باید تلقی کنیم
دکتر ذوعلم گفت: عنصر دوم تأثیرگذار، برنامه درسی است که نماد آن کتاب درسی، بسته یادگیری و فیلم آموزشی است که باز هم دستمایه معلمان میشود. عنصر سوم تأثیرگذار که میتواند هر دو عنصر را جهت بدهد، مدیریت است. ما مدیران را بهعنوان پرسنل اداری صرف که بخشنامه و دستورات را اجرا میکنند و گزارش میدهند و به ساختمان مدرسه رسیدگی میکنند، نمیشناسیم. تعبیری که برای مدیر مدرسه باید به کار برد، راهبری آموزشی است. یعنی بهجای مدیر یک راهبر داشته باشیم. جنس راهبری غیر از جنس مدیریت است. راهبری در واقع اهداف را همواره در نظر دارد و واقعیات را رصد میکند و دائما فکر میکند که چگونه میشود چالشها را حل کرد و به وضع مطلوب رسید. مؤلفههای مختلف پیش برنده در هدف را دائما تنظیم میکند که به این کارها راهبری میگویند. ولی وقتی در اسناد تحولی میگوییم که باید از آموزش هم چرخش به سمت تربیت داشته باشیم، پس این مورد یک پله بالاتر میرود و تبدیل به راهبری تربیتی میشود. مدیر را راهبر تربیتی باید تلقی کنیم.
باید از درون خود به توانمندی تربیتی، علمی و مهارتی برسند
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی درباره اینکه راهبر تربیتی باید چگونه باشد تا بستر پیش برنده دانشآموز در مدرسه وجود داشته باشد گفت: نکته مهم و ظریفی که در تعریف تربیت در سند تحول بنیادین آمده است نگاه ما را تغییر میدهد. در سند تحول آمده است که معلم و مدیر و برنامه و پدر و مادر نمیتوانند بچه را پیش برانند بلکه آنها فقط زمینهساز هستند و بچهها باید از درون خود به توانمندی تربیتی، علمی و مهارتی برسند. بچهها انسان هستند و انسان موجوی بسیار پیچیده به خصوص بعد از بلوغ است. دانشآموزان دختر بعد از کلاس چهارم و پنجم و دانشآموزان پسر از اواخر دوره ابتدایی و اوایل متوسطه باید به توانمندی برسند. اینکه خودشان باید به توانمندی برسند مستند، مستدل و تجربه شده است.
معاون وزیر آموزش و پرورش گفت: در مقابل این گذاره بعضیها بهدنبال رهایی در مقابل تربیت هستند و از سوی دیگر بعضی دیگر بهدنبال الزام هستند و محیط سفت و سختی درست می کنند و اگر یک دقیقه بچه دیر بیاید با عتاب و خطاب با بچه برخورد میکنند این دو برخورد درست نیست و باید بین این دو حرکت کنیم یعنی آزادی در بستر هدایت شده. یعنی باید زمینهسازی کنیم تا فرد خودش به عناصر فقهی خودش برسد.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی گفت: اساساً انسان در درون خودش بهدنبال مؤلفههای طیب مثل شادی، آرامش، معناداری، هدف داری، امیدواری به آینده، احساس سودمند بودن، هویتمندی، احساس کرامت، احساس وجود زمینه برای استفاده از آزادی خودش، ابراز شخصیت، احساس دیده شدن، تصمیم گیر بودن، انتخاب گر بودن، بعد عاطفی مهربانی هستند که این امور به معنی داشتن حیات پاک است.
دکتر ذوعلم گفت: موانعی که بر اساس عادات اجتماعی نامناسب و یا ساختارهای اجتماعی نامناسب و یا نگرشهای نادرست گفتمانی که در فضای امروزه بسیار وجود دارد، نگاههای توأم با آسیبی که از غرب نسبت به انسان و جامعه و محیط و هدف به ما رسیده و ما را آسیب زده کرده است موانع حیات پاک است. این موانع ذهنی، روانی، اجتماعی، ساختاری و اقتصادی باید برداشته شود تا بچهها به عناصر فطری خودشان نزدیک شوند. برداشتن این موانع زمینه سازی است. در مدرسه ما چگونه عمل کنیم که این اتفاق بیفتد؟ قطعاً دانستن تجربه دیگران به ما کمک خواهد کرد ولی مسئله ما را حل نخواهد کرد چون هر مدرسه ای برای خودش یک هویت خاص دارد. اگر این راهبری تربیتی با این تعریف از تربیت در اسناد تحولی با این نگاه به مشارکت معلمان و خانواده و خود دانشآموزان (بخصوص در دوره متوسطه و ابتدایی) به همراه کردن بچهها با مدرسه بپردازد و همفکر کردن بچهها با فکری که ما داریم همان هدف مدرسه محوری ما میشود.
مدرسه خانواده دوم است نه خانه دوم
ایشان بیان داشت: تا چه حد در این زمنه پیش رفتهایم؟ کارهای خوبی در این زمینه انجام شده ولی خیلی زیاد باید در این مسیر برویم. بعضی از مدارس ما هنوز در بحث مدیریت اجرایی مدرسه با بهانههای غیرقابل دفاع که اصلاً توجیه کننده نیست گیر کردهاند. تعبیری که درباره مدرسه به کار رفته این است که مدرسه خانواده دوم ما، نه خانه دوم ما است. مدرسه را باید بهعنوان خانواده ببینیم نه خانه. خانوادهای که در آن عشق و صفا و صمیمت موج میزند. ما نباید از اینکه در مدرسه بچههای آسیب زده حضور دارند بترسیم. این بچه غیر از والدین و خانواده است این بچه خودش است و نباید آنها را از فیلتر خانواده ببینیم چرا که نگاهی آسیبزاست و بالعکس آن نیز آسیبزاست. به این صورت که به بچه از سوی پدر ومادرش که هیچ مشکلی ندارند بنگریم. باید به این موضوع خیلی توجه کنیم. برای من کاملاً تجربه شده است که یک دختر کلاس دوم دبستان کاملاً احساس می کند که از زاویه دید پدر و مادرش دیده میشود و از این موضوع رنج میبرد، در صورتیکه خودش پدر و مادرش را قبول ندارد. این هویت بچه را باید مدرسه اصلاح کند. اینکه در برخی از مدارس بچههای آسیبدیده وجود دارند و نگاه مناسبی به آنها نیست و تعدادی از مدارس حتی آنها را در مدرسه پذیرش نمیکنند واقعیت دارد.
برای هر دانشآموزی باید سناریوی تربیتی داشته باشیم
معاون وزیر آموزش و پرورش گفت: این بچهها بیشتر به حمایت و رسیدگی درست و منطقی نیاز دارند و نه رسیدگی دلسوزانه و توهمی. این نگاه ترحمی خیلی خطرناک و ضد تربیت است. بهعنوان مثال مدیر مدرسه یک بچه آسیب دیده را در آغوش میگیرد و سایر بچهها این موضوع را متوجه میشوند که این کار ضد تربیت است. راهبری تربیتی اگر بخواهد تحقق پیدا کند به این معناست که برای هر دانشآموزی باید سناریوی تربیتی داشته باشیم.
حجتالاسلام ذوعلم اظهارداشت: مدرسهای که خانواده است و نه فقط خانه؛ همه با هم باید به تربیت بپردازند و حتی معلم ریاضی هم برای خود رسالت تربیتی قائل است. از بستر ارتباطی که برنامه درسی برقرار می کند میخواهیم این کار را انجام دهیم یعنی ایفای رسالت تربیتی در بستر حوزه تربیت و یادگیری که مثلاً ریاضی و فیزیک را هم شامل میشود. کتاب دینی ما هم تربیت نمیکند. حفظ قرآن ما هم تربیت نمیکند. آیا حافظ قرآن لزوماً تربیت شده است؟ نه. فعالیتهای پرورشی هم لزوماً تربیت کننده نیست و گاهی اگر دقت کنیم در آن آسیبهایی وجود دارد مثلا اگر یک گروه نقاشی یا تئاتر ایجاد کنیم بچههایی که در این گروه هستند یک سری رفتارهای غلط به آنها القا شود و یا خودشان مشاهده کنند ضد تربیت است و این تئاتر فقط سرگرم کننده حضار است نه اینکه دارای بخش تربیتی باشد. در آموزش و پرورش معنی تئاتر فراهم کردن بستر تربیت خود این بچهها است.
تربیت یعنی برداشتن فاصلهها
دکتر ذوعلم در ادامه بیان کرد: شناخت حجابهای تربیتی در مدارس و کلیشهها و ویترینهای زیبایی که برای ما درست میشود خیلی مهم است. آنچه مهم است روح حاکم بر مدرسه ارتباط بین مدیر و معلمان، معلمان و دانشآموز، مدیر و والدین، خانواده و دانشآموز است. در این مسیر تربیت یعنی برداشتن فاصلهها؛ فاصلهها را که کم کنیم تربیت ایجاد میشود. فاصله دانشآموز و معلم کم که بشود و دانشآموز خیال نکند که این معلم یک عنصر مقتدر نمره دهنده است تربیت شکل می گیرد معلمین هم در مدرسه باید به هم برای شکل گیری تربیت نزدیک باشند.
معاون وزیر آموزش و پرورش در ادامه گفت: وقتی در مدرسهای مدیر مدرسه پشت میز ریاست بنشیند معلم احساس می کند که افراد درجه دوم مدرسه هستند در حالیکه رکن مدرسه معلمین و والدین هستند. مدرسهای که رکن در آن معلمین و والدین باشند مدرسه زندگی میشود و بچهها در آن واقعاً زندگی میکنند. البته اینکه مدرسه زندگی است نیز نباید تبدیل به کلیشه شود و مانع نشود و طبیعی باید باشد.
ذوعلم در پایان گفت: باید بدانیم چه نکاتی را اعمال کنیم تا بتوانیم به برنامه درسی مطلوب و تحول در برنامه درسی و بستههای یادگیری که برآمده از دلالتهای اسناد تحولی است نزدیک شویم.
ارسال نظر